به جای هشتگ بازی به نگارش تاریخ کمک کنیم
به گزارش مجله بهسان، نگارخانه هو این روزها میزبان نخستین بانوی سردبیر و ناشر مطبوعاتی ایران است. این نمایشگاه که اطلاعات نویافته ای را درباره این بانوی روزنامه نگار به نمایش گذاشته با حضور جمعی از اهالی رسانه و هنر افتتاح شد.
به گزارش خبرنگاران، مراسم افتتاحیه این نمایشگاه که اطلاعات آن برگرفته شده از مجله شوکران است، عصر جمعه (10 آبان) با حضور بعضی از اهالی هنر و رسانه همچون فرید قاسمی، خسرو سینایی، یونس شکرخواه، ساعد سهیلی و ... برگزار شد.
در ابتدای مراسم پونه ندایی، مدیر نگارخانه هو گفت: در این شماره از شوکران مقاله نویافته های نخستین بانوی سردبیر مطبوعاتی به قلم سیدفرید قاسمی منتشر شده است. خانم عفت کحال (مادربزرگ خسرو سینایی) 110 سال پیش نشریه زنانه دانش را در خیابان علاءالدوله (فرودسی امروز) منتشر می کرده و برای من و دیگر خانم های روزنامه نگار که اتفاقا در این مراسم حضور دارند، بسیار پرمعنی است که اکنون ما به عنوان ادامه نسل این بانوی روزنامه نگار در ادامه خیابان علاءالدوله یعنی فیشرآباد (سپهبدقرنی) گرد هم آمده ایم تا یاد و خاطره این بانوی روزنامه نگار را گرامی بداریم.
سپس سید فرید قاسمی، روزنامه نگار و پژوهشگر تاریخ مطبوعات ضمن بیان شرحاتی درباره برگزاری این نمایشگاه، اظهار کرد: برگزاری این نمایشگاه از سال گذشته کلید خورد. با خواندن گزارش های مراسم نکوداشت آقای خسرو سینایی متوجه شدم که ایشان از بستگان دکتر کحال هستند. همان زمان با خودم گفتم اولین بانوی سردبیر مطبوعات ایران کشف شد. بر همین اساس با خانم ندایی و آقای سینایی صحبت کردیم و خروجی آن جلسه شد این نمایشگاه و مقاله نویافته های اولین سردبیر بانوی مطبوعات ایران.
او همچنین با اشاره به اهمیت توجه به تاریخ و به ویژه تاریخ مطبوعات کشور، اظهار داشت: حدود 20 سال قبل که می خواستیم اولین و دومین نشریه زنان ایران را تجدید کنیم، متوجه شدم که فقط پنج کتابخانه (سه کتابخانه در تهران، یک کتابخانه در مشهد و یک کتابخانه در اصفهان) اولین نشریه زنان ایران را دارند. زمانی که آنها را تجمیع کردیم به این نتیجه رسیدیم که دوره ها ناقص است و در کل ایران دوره کامل اولین نشریه زنان ایران وجود ندارد. در این میان کتابخانه ای در آمریکا نسخه بسیار تمیزتری از این نشریه را در اختیار دارد.
قاسمی اعلام کرد: واقیعت این است که آنها ارزش میراث ایرانی را بهتر از ما می دانند. میراث ایرانی به خصوص در حوزه مطبوعات و روزنامه نگاری آسیب های فروانی دیده است. به عنوان مثال حدود 90 سال پیش دستور دادند که باید لباس متحدالشکل در کل کشور مرسوم شود. در نتیجه همه موظف شدند که بر سر خودشان کلاه لبه دار بگذارند. این کلاه های لبه دار باعث شد که بازار کلاه دوزها رونق بگیرد. از آنجایی که برای استقامت لبه کلاه کاغد نیاز است، کلاه دوزها اظهار داشتند در قبال تعدادی کاغد کلاه مجانی می دهند. مردم نیز هر آنچه نشریه و روزنامه قدیمی داشتند راه به کلاه دوزها دادند تا کلاه سر خودشان بگذارند. ده ها نمونه دیگر از این داستان ها در تاریخ کشور ما وجود دارد که نشان از بی توجهی ما به تاریخ است.
این پژوهشگر تاریخ که از او با عنوان حافظه گویای مطبوعات ایران یاد می شود، درباره تاریخ روزنامه نگاران و به ویژه زنان روزنامه نگار، گفت: در کشور ما دانشنامه های زیاد منتشر می شود، ولی زیربنای این کار پژوهش است که در کشور ما این کار به درستی انجام نمی شود. این درحالی است که ما حتی تاریخ تولد و فوت بسکمک از روزنامه نگاران تاثیرگذار کشورمان را هم نمی دانیم و یک سطر مطلب هم درباره آنها وجود ندارد. در نتیجه برای نوشتن این تاریخ دو راه خانواده جویی و گوریابی به نظرم رسید.
قاسمی اضافه کرد: در راه اول باید خانواده ها را پیدا می کردم و در گفت وگو با فرزندان و نوه ها و نتیجه های آنها شرح حالشان را می نوشتم. اگر هم خانواده ای وجود نداشت به گوریابی می رسیدم و با پیدا کردن محل دفن، اطلاعات را از روی سنگ قبر بر می داشتم.
او همچنین با بیان اینکه ابزارهای نوین می توانند به تاریخ پژوهی کمک نمایند، یادآور شد: الان دوره هشتگ بازی است. در این هشتگ بازی ها می توانیم به جای هشتگ غذا، اجداد خودمان را معرفی کنیم تا به تاریخ ایران کمک کنیم. چراکه در حال حاضر بسباری از بزرگان ایرانی، تاریخی از خودشان ندارند.
همچنین خسرو سینایی، هنرمندی فیلم سازی که به عنوان نوه عفت کحال در این مراسم حضور داشت نیز در سخنانی اعلام کرد که اسم این نمایشگاه را وارثان ریزه فرهنگ های گمشده ایرانی می گذارم. چون به خوبی ارزش این ریزه فرهنگ ها را می دانم. در همان زمان هایی که برای ساخت بعضی از فیلم هایم نیاز به مدرک داشتم متوجه این موضوع بودم. گاهی به ما فیلم سازان ایراد می گیرند که چرا به بزرگان تاریخ نمی پردازیم. یکی از دلایل اصلی این موضوع این است که اطلاعات درستی در اختیار نداریم.
او با بیان اینکه ریزه فرهنگ های ما گم شده اند، یادآور شد: معلوم است که بسکمک از فیلم ها و سریال های جان ندارند و در فضاهای بسته تولید می شوند؛ چون فرهنگ مردمی ما گم شده است. این درحالی است که حفظ این ریزه فرهنگ های گم شده امری اساسی است و نباید یادمان برود تاریخ زودتر از آنکه فکر کنیم از ذهن زمانه پاک می شود.
سینایی با تاکید بر اینکه توجهی به نگهداری ریزه فرهنگ های مردمی نمی شود، اظهار داشت: سال 54 درباره بادگیرهای ایرانی فیلمی ساختم که درباره معماری آنها اطلاعات خوبی داشت. اما این فیلم سال ها است که گم شده است و اصلا نمی دانم کجاست. 25 سال هنر ایران نیز یکی دیگر از فیلم های من است که سال ها پیش گم شد. این فیلم سال 47 و با موضوع هنرمندانی سنتی و مدرن و بحث میان آنها ساخته شد، اما وزیر فرهنگ آن زمان گفت بهتره است در شرایط فعلی این فیلم به لابراتوار برود و بعدا نمایش داده شود که البته دیگر هیچ گاه از لابراتور خارج نشد.
سینایی تاکید کرد: ما زیربناهای جامعه را نمی شناسیم و درگیر اتفاقات پر جنجال هستیم. در حالی که زندگی مردم عادی، فرهنگ جامعه را می سازد و ما نسبت به آن بی تفاوت هستیم . من فکر می کنم ما هر چقدر ایران بیشتر بشناسیم، آن را بیشتر دوست داریم و این ریزه فرهنگ ها به ما کمک می کند تا کشورمان را بیشتر و بهتر بشناسیم.
به گزارش خبرنگاران، فرید قاسمی در بخشی از مقاله خود در معرفی نخستین بانوی سردبیر ایرانی نوشته است: خانم دکتر کحال، یا به سخن درست تر، بانو عفت سیاح سپانلو، انگیزه خود را از انتشار دانش اینگونه به قلم آورده است: بسم الله الرحمن الرحیم. بر ارباب دانش و بینش مخفی نیست که خالق عقل و دانش و رزاق آفرینش تربیت نوع بشر را از پسر و دختر به عهده کفایت و قوه درایت امهات نهاده و این موهبت را به طایفه نسوان داده، زیرا تمام موالید از حین تولید تا قرب ده سال کسب اخلاق از مادرها می نمایند و تقلید از حالات و اخلاق آنها می نمایند خاصه بنات که آن ها در آتیه امهات هستند و هرگاه مادرها صاحب اخلاق رزیله باشند ناچار اولاد صاحب اخلاق حسنه نخواهد شد. پس چه باید کرد که مادرها بتوانند از عهده این خدمت به خوبی برآیند؟ باید عالم شوند که فرموده اند طلب العلم فریضه علی کل مومن و مومنه. یعنی تحصیل علم و دانش بر هر مرد و زنی واجب است.
به گفته این پژوهشگر، عفت سیاح سپانلو با شخصیتی قوی، روحیه ای قدرت ستیز و زورزدا داشت. با دفاع از حقوق انسان و حیوان روزگار گذراند تا اینکه بر اثر سکته هفت سال در خانه فرزندانش بر تختخواب آرمید و حدود سال 1344 پس لز گویا 84 سال عمر (1260-1344 ش) به آرامش ابدی رسید و به این ترتیب خانم عفت سیاح سپانلو نخستین بانوی سردبیر، مدیر و ناشر مطبوعاتی در ایران که به خانم دکتر کحال در تاریخ شهرت دارد، در شهرری/ابن بابویه به خاک سپرده شد.
پس از عفت سیاح سپانلو، باید از مریم عمید (مزین السلطنه) یاد شود که دومین زن مدیر و ناشر مطبوعاتی کشور ماست که امیدوارم بتوانم دانسته های خانم فرانک سالور (نوه مریم عمید) را نیز به ثبت برسانم و ناگفته های درباره مزین السلطنه مدیر نشریه شکوفه نیز انتشار یابد.
منبع: خبرگزاری ایسنا