بحران قدرت آمریکا؛ 60 درصد اروپایی ها اعتقاد دارند که پکن قوی تر از واشنگتن است!

به گزارش مجله بهسان، پایگاه خبری پراجکت سیندیکیت در گزارش با تیتر بحرانِ قدرت آمریکایی نوشته است که چند مولفه اساسی نشان می دهد که قدرت آمریکا بسیار با افول همراه شده است.

بحران قدرت آمریکا؛ 60 درصد اروپایی ها اعتقاد دارند که پکن قوی تر از واشنگتن است!

با ما سفر کنید و با تور سفر اروپا از قاره سبز دیدن کنید و با دریافت خدمات ویزای شینگن از گردش به دور اروپا لذت ببرید.

به گزارش خبرنگاران، پایگاه خبری پراجکت سیندیکیت در گزارش با تیتر بحرانِ قدرت آمریکایی نوشت: در شرایطی که ایالات متحده آمریکا در ماه های اخیر به دلیل اقدامات تنش زای ترامپ، با چالش های جدی در حوزه دموکراسی و رویه های دموکراتیکِ خود رو به رو بوده، بایستی اذعان کرد که آسیب های جدی به وجهه بین المللی این کشور و تصور دنیای از قدرتِ آمریکایی نیز وارد شده است.

در این زمینه به طور خاص می توان به کاهش قابل توجه اعتماد کشورهای اروپایی، به رهبری دنیای آمریکا اشاره نمود. در این نقطه باید این سوال را پرسید: اگر نزدیکترین متحدان آمریکا نتوانند روی این کشور حساب باز نمایند و به آن اعتماد نمایند، دیگر چه کشورها و افرادی در دنیا باقی می مانند که یک چنین کاری را انجام دهند؟.

مارک لئونارد، مدیر شورای روابط خارجی اروپا در این گزارش برای پایگاه خبری پراجکت سیندیکیت، بر این مساله تاکید نموده که آثار زیان بارِ ریاست جمهوری ترامپ بر وجهه بین المللی آمریکا، شرایط خاص و بحرانی را برای آنچه قدرت آمریکایی در عرصه بین المللی خوانده می گردد، ایجاد نموده است. امری که واگرایی ها نسبت به آمریکا در عرصه بین المللی را تشدید نموده و عملاً دولت بایدن را با چالشی جدی در این رابطه روبرو نموده است.

آمریکا از کدام بحران رنج می برد؟

لئونارد در این زمینه می نویسد: ایالات متحده آمریکا در برهه کنونی از دو بحران اساسی رنج می برد. رسانه های مختلف در ماه های اخیر عمدتاً بر بحران دموکراسی در آمریکا متمرکز شده اند با این حال، بحران قدرت دنیای آمریکا، ممکن است در طولانی مدت، تبعات و پیغامدهای به مراتب بدتری را برای این کشور ایجاد کند.

بحران اخیر دموکراسی آمریکایی تا حد زیادی در اعمال و رویه های شخصی دونالد ترامپ رئیس جمهور سابق آمریکا ریشه داشت که هنوز هم علی رغم کنار رفتن از قدرت، صندلی قابل ملاحظه ای را در حزب جمهوری خواه دارد.

وی را به حق بایستی عاملِ تفرقه در آمریکا دانست. رئیس جمهور جدید آمریکا یعنی جو بایدن، بر خلاف ترامپ ادعا نموده که کوشش اصلی اش را بر متحد کردن آمریکا قرار می دهد و از ابتدای حضور در قدرت سعی نموده بسیاری از نهادهایی را که ترامپ آن ها را تضعیف نموده، بار دیگر احیا کند. با این حال باید به این نکته اشاره نمود که معکوس کردنِ دو قطبی ها و نابرابری های سیاسی و اجتماعی در جامعه کنونی آمریکا، کار چندان آسانی نیست.

احیا و ترمیم تصویر دنیای آمریکا که در دوره ترامپ به شدت مخدوش شده، به اندازه ترمیم نهادهای دموکراتیک آمریکا، سخت و مشکل است. پس از جنگ سرد، ایالات متحده آمریکا تا حد زیادی خود را قدرت فاتح دنیا تصور می کرد. در این دوران، با توجه به اینکه بسیاری از دوستان و دشمنان آمریکا به طور عادی از منافع آمریکا، تصوری اغراق شده داشتند، این کشور(آمریکا) از قدرت و نفوذِ زیادی در عرصه معادلات بین المللی برخوردار بود و از آن لذت می برد.

با این همه، با توجه به وقوع جنگ عراق، بحران اقتصادی سال 2008 میلادی، و ریاست جمهوری ترامپ، دنیا دیگر به قدرت و منافع آمریکا، توجه چندانی نمی کند و برای آن اولویت قائل نیست. حتی اگر این مسئله هنوز هم برقرار باشد، باید اذعان کرد که بسیار ضعیف و خفیف است. جدای از همه این ها، ایالات متحده آمریکا به جای اینکه در بحران های خاورمیانه، اروپای شرقی، آفریقا و دیگر مناطق دنیا، سهم و منافع خود را حفط کند، تقریبا در اغلب جبهه ها عقب کشیده و دیگر قدرت ها، عمیقا و با قدرت، جای آن را پُر نموده اند.

در آمریکای لاتین، آمریکا همچنان می تواند دولت ونزوئلا را تهدید کند. با این حال، این تهدیدات، کمتری تاثیری در میدان واقعیت ندارند. در بخش اعظمی از آفریقای زیرصحرا، در شرایط کنونی، چین و نه آمریکا، مهمترین و اصلی ترین بازیگر است. در مناطقی نظیر سوریه، لیبی، قره باغ، و قفقاز جنوبی نیز، این روسیه و ترکیه هستند که در حال کنشگری های موثر هستند. با این حال، شوکه نماینده ترین تحولات و بحران ها در زمینه نفوذ دنیای این کشور(آمریکا)، در زمینه روابط آن با قدیمی ترین متحدش یعنی اروپا، در حالِ اتفاق افتادن هستند که حاکی از تضعیف صندلی دنیای واشنگتن است.

در بحبوحه کشته شدن میلیون ها نفر در سطح دنیا به دلیل شیوع ویروس کرونا، چین و اتحادیه اروپا در اواخر سال 2020، توافقنامه جامع سرمایه گذاری مشترک را به امضا رساندند. توافق جامع سرمایه گذاری چین و اروپا پس از هفت سال مذاکره و تنها اندکی قبل از روی کار آمدن جو بایدن، نهایی شد. در این رابطه، کشورهای اروپایی به درخواست های جیک سالیوان مشاور امنیت ملی بایدن مبنی بر اینکه اروپا صبر کند و ابتدا با دولت جدید آمریکا مشورت کند نیز کوچکترین توجهی نکردند.

اتحادیه اروپا بواسطه همکاری با چین، عملا یکی از اولویت های اساسی دولت بایدن مبنی بر همکاری های گسترده با متحدان سنتی آمریکا(نظیر اروپا) جهت مهار چین را تضعیف نموده است. در این راستا، اتحادیه اروپا عملا اعتماد آمریکا به خود را تضعیف کرد و به نوعی چین را در پیگیری سیاست تفرقه بینداز و حکومت کن در چهارچوب دنیا دموکراتیک، جسور کرد. این سیگنالِ ارسالی از سوی اتحادیه اروپا به آمریکا مبنی بر اینکه منافع آن(آمریکا) به هیچ عنوان برای اروپا اهمیت ندارد، باید لرزشی عمیق را در ساختار سیاستگذاری و سیاستگذاران آمریکایی ایجاد کند.

چندان عجیب نیست وقتی شاهدیم فردی نظیر آنگلا مرکل صدراعظم آلمان مذاکرات مربوط به توافق جامع سرمایه گذاری اروپا و چین را به پیش می برد. آنگلا مرکل همان رهبر اروپایی بود که حتی در بحبوحه جو سنگین ناشی از اقدام آمریکا در حمله به عراق در سال 2003، با این اقدام واشنگتن مخالفتی نکرد. در آن موقع بسیاری از دولت های اروپایی عمیقا از دولت جورج بوش پسر ناراضی بودند و قدرت بیش از حد آمریکا، آن ها را نگران نموده بود. در شرایط فعلی، مساله از اساس حالتی معکوس به خود گرفته است: اروپایی ها از ورود بایدن به قدرت و دستورکارش در قبال چین مسرور هستند اما این نگرانی را دارند که آمریکا از قدرت چندانی جهت مقابله و مهار چین برخوردار نیست.

در این رابطه، رهبران اروپایی صرفا بر اساس آنچه شهروندانشان می اندیشند، عمل می نمایند. بر اساس یک نظرسنجی که اخیرا توسط شورای روابط خارجی اروپا منتشر شده، اغلب اروپایی ها از انتخاب بایدن به عنوان رئیس جمهور جدید آمریکا مسرور شده اند با این حال، تردیدهای جدی در خصوص ظرفیت و قدرت آمریکا جهت بازگشت به عنوان قدرت برتر دنیای(رهبر دنیای) در عرصه معادلات بین المللی دارند. به نحو مشابهی، بیشتریت اروپایی ها از فروپاشی نظام سیاسی آمریکا و اینکه آمریکایی ها پس از انتخاب ترامپ به عنوان رئیس جمهور این کشور در سال 2016، دیگر قابل اعتماد نیستند، هراس دارند.

60 درصد اروپایی اعتقاد درند که چین قوی تر از آمریکاست

اضافه بر این، در 11 کشور اروپایی که در جریان نظرسنجی مذکور مورد مطالعه قرار گرفته اند، از هر 10 نفر، 6 نفر بر این باورند که در دهه آینده، چین قدرتمند تر از آمریکا خواهد بود و در عین حال، 60 درصد از پاسخ دهندگان در نظرسنجی مذکور تاکید نموده اند که دیگر به آمریکا و حمایت آن از خود در برهه های حساس و خطرناک، اعتمای ندارند.

پیغامدها و تبعات این مسئله برای سیاستگذاران اروپایی، کاملا شدید و عمیق است. اغلب اروپایی ها در برهه کنونی به این باور رسیده اند که به جای تکیه به آمریکا، باید روی توانمندی های دفاعی خود سرمایه گذاری نمایند و بسیاری در برهه فعلی، برلین(آلمان) و نه واشنگتن را به مثابه قدرتی می بینند که می توان به آن تکیه کرد.

هشداردهنده تر از همه اینکه بیشتر اروپایی ها در خصوص هدف و دستورکار اصلی دولت بایدن مبنی بر توسعه رویکرد ترانس آتلانتیکِ مشترک در رابطه با چین، چندان علاقه ای از خود نشان نمی دهند. بخش اعظم افرادی که در نظرسنجی شورای روابط خارجی اروپا مورد پرسش قرار گرفته اند، بر این مساله تاکید نموده اند که ترجیح می دهند کشورشان در هرگونه منازعه آینده میان چین و آمریکا، بی طرف باشد. این حقیقتِ شوکه نماینده، برای نخستین بار در جریان نظرسنجی که در سال گذشته انجام شد، خود را نشان داد و بسیاری آن را کردی از روحیه تلافی جویی اروپایی ها در برابر اقدامات و رویه های مخرب ترامپ علیه اروپا تفسیر کردند. با این حال باید اذعان کرد که این شرح، در برهه کنونی از هیچ صندلی و معنایی برخوردار نیست.

در شرایط فعلی، جدای از ظرفیت های آمریکا جهت ایجاد اتحاد با کشورهای اروپایی با هدف تدوین و پیشبرد یک راهبرد موثر در مهار چین، کوشش های آن جهت احیایِ اعتماد و باور دنیای به قدرت و صندلی خاصِ این کشور، مساله ای چالش برانگیز تر است.

انتهای پیغام/

منبع: خبرگزاری دانشجو
انتشار: 21 اسفند 1399 بروزرسانی: 21 اسفند 1399 گردآورنده: behsanshop.ir شناسه مطلب: 1502

به "بحران قدرت آمریکا؛ 60 درصد اروپایی ها اعتقاد دارند که پکن قوی تر از واشنگتن است!" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "بحران قدرت آمریکا؛ 60 درصد اروپایی ها اعتقاد دارند که پکن قوی تر از واشنگتن است!"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید